
زندگینامه و آثار آلبر کاموآلبر کامو (Albert Camus) در دهکدهای کوچک در الجزایر چشم به جهان گشود. او هنوز به یکسالگی نرسیده بود که پدرش در جنگ جهانی اول، در جریان نبرد نخست مارن، کشته شد. پس از این فقدان، کامو همراه با برادر بزرگتر و مادرش به شهر الجزیره نقل مکان کردند. آنها در الجزیره، در محلهای فقیرنشین، همراه با مادربزرگ و دایی معلولشان در خانهای کوچک زندگی میکردند.
آلبر کامو در مقطع ابتدایی معلمی برجسته به نام لویی ژرمن داشت. کامو با کمک این معلم دلسوز، توانست بورسیهی تحصیلی معروفترین دبیرستان شهر الجزیره را کسب کند. او سی و چهار سال بعد، جایزهی نوبل ادبیات خود را به پاس قدردانی از نخستین معلمش، به لویی ژرمن تقدیم کرد.
آلبر کامو در شانزدهسالگی با سرمایهی اندکی که از شغلهای مختلف به دست آورده بود، آپارتمان کوچک خانوادگیشان را ترک گفت و زندگی مستقل خود را آغاز کرد.
کامو در سال ۱۹۳۰ پس از دریافت دیپلم، در دانشگاه الجزیره شروع به تحصیل فلسفه کرد و تا پیش از آنکه اولین نشانههای ابتلا به بیماری سل در او نمایان شود، دروازهبان تیم فوتبال این دانشگاه بود. همزمان با جدیت به مطالعه ادبیات به ویژه آثار نمایشی پرداخت و در همکاری با گروههای تئاتر دانشجویی، شروع به نوشتن نمایشنامه کرد و کارهای خود را به روی صحنه برد.
کامو در ۲۱ سالگی با «سیمونهیه»، دختری جوان، ثروتمند، زیبا و البته معتاد به مرفین ازدواج کرد و دو سال بعد در اثر خیانتهایی از هر دو طرف و با تحمل «تجربهای دردناک» از هم جدا شدند. خاطرات این جدایی در مقاله «مرگ روح» به صورتی غیر مستقیم دیده میشود.
بیماری سل سلامتی کامو را با تهدیدی خطرناک مواجه کرده بود؛ از همین روی، او پس از کسب مدرک دانشگاهیاش، به استراحتگاهی در آلپ فرانسه رفت.
ازدواج دوم آلبر در ۱۹۴۰ بود، او با فرانسین فور، که یک پیانیست و ریاضیدان بود، ازدواج کرد. هرچند که کامو عاشق فرانسین فو بود اما در مقابل خواسته او برای ثبت قانونی ازدواجشان طفره میرفت و آن را روندی غیرطبیعی برای پیوندی عاشقانه میدانست. حتی به دنیا آمدن فرزندان دوقلوی او، کاترین و ژان، در ۵ سپتامبر ۱۹۴۵ نیز کامو را مجاب به ثبت قانونی ازدواج با فرانسین نکرد.
بعد از ۱۹۴۴ او چندین نمایشنامه را با بازی ماریا کاسارس، هنرپیشه اسپانیایی، روی صحنه برد و تا آخر عمر نیز دلباخته او بود؛ رابطه عاشقانه او و معشوقهاش در «مکاتبات» آن دو که در سال ۲۰۱۸ بهوسیله دخترش منتشر شد، ثبت است. این اثر تحت عنوان «خطاب به عشق؛ نامههای عاشقانه آلبر کامو و ماریا کاسارس» در ایران نیز منتشر شد.
پس از بازگشت از اروپا، آلبر کامو مطالعات ادبی خود را گسترش داد. وی بسیاری از آثار کلاسیک ادبیات فرانسه و نویسندگان برجستهی زمان خود را مطالعه کرد. او مدت کوتاهی (از سال 1934 تا 1935) عضو حزب کمونیست الجزایر بود.
سیر نویسندگی آلبر کامو
آلبر کامو در اکثر نوشتههایش سعی دارد مخاطب را درگیر اتفاقات پیاپی کند و ذهن او را به چالشِ «هدف از آفرینش انسان چیست؟» بکشاند.
آلبر کامو با نگارش نمایشنامهای با هدف حمایت از جنبشهای طبقهی کارگر، وارد دنیای نویسندگی شد. او کمی پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، مشاغل مختلفی را از قبیل سردبیری یک نشریه، نویسندگی در روزنامه، ویراستاری و گزارشگری موضوعات سیاسی تجربه کرد. وی برای برخی از آثار اولیهی ژان پل سارتر مرورهای درخشانی نوشت. او همچنین، مجموعه مقالات مهمی درمورد شرایط مسلمانان ساکن در سرزمین قبایلی به انتشار رساند.
آلبر کامو به سبب نوشتههای تأثیرگذار و بعضاً پرحاشیهاش که در نشریههای مشهور به چاپ میرسیدند، بین دوستداران هنر و ادبیات چهرهای شناختهشده به حساب میآمد. او نخستین رمان خود را با عنوان "بیگانه" در سال 1942 به چاپ رساند. این کتاب به محض انتشار، با استقبالی کمنظیر از سوی مخاطبان و اغلب منتقدان مواجه شد. مدت زمان زیادی از نگارش بیگانه نگذشته بود که آلبر کامو در همان سال، مقالهی تأثیرگذار "افسانهی سیزیف" را منتشر کرد. رمانهای "طاعون" و "سقوط"، نمایشنامهی "کالیگولا" و جستار فلسفی "انسان طاغی" از دیگر آثار برجستهی آلبر کامو به شمار میروند. در زیر باقی آثار او را آوردهایم:
آلبر کامو در چهار ژانویهی 1960، زمانی که تنها 46 سال داشت، بر اثر سانحهی رانندگی درگذشت. مقبرهی او در گورستان لومارین، در جنوب فرانسه واقع شده است.