شرح خبر
 
تاریخ
1401/11/10
عنوان سرنوشت کاغذ
متن

کاغذ در چهار گوشه ی دنیا

سرنوشت کاغذ


از مجله فرهنگی هنری آنگاه، شماره 17، بهار 1401


نویسنده: علی پزشک


آدم‌ها معمولاً در یکی از این دو دسته قرار می‌گیرند: یا سرنوشتشان روی کاغذ نوشته می‌شود و یا سرنوشتشان با کاغذ نوشته می‌شود و من در روزی کاملاً معمولی وارد دسته دوم شدم.

اولین کاغذم را تقریباً همان سال‌هایی ساختم که اولین نسخه‌ی آی‌پد به بازار آمد. نمی‌دانم به رشته‌ی تحصیلی‌ام یعنی سخت‌افزار ربط دارد یا نه، ولی آن‌قدر که از ساخته‌شدن کاغذ شگفت‌زده شدم از دیدن آی‌پد نشدم. حتی اینکه بعضی‌ها می‌توانستند روی صفحه‌ی آی‌پد با انگشت نقاشی کنند و خوشحال بودند، به نظرم کمی مسخره می‌آمد. از وقتی هم که اولین کاغذ را ساختم دنیا برایم به دو بخش تقسیم شد: چیزهایی که می‌توانستم کاغذشان کنم و چیزهایی که نمی‌توانستم کاغذشان کنم و باز شگفت‌زده شدم از اینکه چیزهایی که کاغذ می‌شدند خیلی بیشتر از آنی هستند که می‌شد حدس زد.


گذری تاریخی

اگر نخواهیم خیلی سخت بگیریم باید بپذیریم بعد از زنبورِ کاغذساز، اولین کاغذ را دو هزار سال پیش شخصی به نام «سای‌لون» در چین می‌سازد. بعد از آن، نشر و گسترش کاغذسازی، توسط راهبان بودایی و در جهت نشر تعالیم بودا به سرزمین‌های دیگر صورت می‌گیرد و بعد از مدتی در ویتنام، کره و ژاپن هم ساخت کاغذ آغاز می‌شود. در مورد اینکه چطور دانش ساخت کاغذ به سمرقند رسیده است داستان معروفی وجود دارد که در جنگی بین مسلمانان و مردم چین تعدادی از اسرای چینی که این فن را بلد بودند در قبال آزادی آن را به مسلمانان آموزش می‌دهند. البته مانند داستان سای‌لون این هم یک داستان است و شواهدی برای شک‌کردن در آن وجود دارد و می‌توان در حد استعاره آن را پذیرفت. به هر ترتیب بعد از آشنایی مسلمانان با کاغذسازی، این فن با سرعتی بی‌سابقه در کل آسیای مرکزی، غربی و شمال آفریقا رواج پیدا می‌کند و از آنجا به اروپا و غرب می‌رسد. در طول هفت قرنی که در ایران کاغذگری رواج داشته است، تغییرات متنوعی در روش‌های ساخت، ابعاد و کیفیت کاغذ اتفاق می‌افتد و فنون زیادی به آن اضافه می‌شود. همچنین در مقایسه با مناطق شرقی آسیا، اقلیم نسبتاً خشک آنجا باعث می‌شود بسیاری از مواد بازیافتی مثل پارچه‌های پوسیده در ساخت کاغذ استفاده شوند. جالب اینجاست با اینکه اروپا هم اقلیم مرطوبی دارد اما چون کاغذگری را مستقیماً از چینی‌ها نیاموختند از گیاهان مختلف برای ساخت کاغذ استفاده نشد و این تصور وجود داشت که کاغذ باید از پارچه‌های پوسیده ساخته شود. همین امر به علاوه‌ی نگاه عملکردی، سبب شکل‌گیری سبک متفاوتی از تولید کاغذ در اروپا شد و در نهایت به ماشینی‌شدن کاغذ و کشف فرمول سلولز در دو قرن اخیر انجامید.


ژاپن

اگر چین را پدر کاغذگری بدانیم، ژاپنی‌ها برادر بزرگ‌تر هستند. کاغذگری ژاپنی روح دیگری دارد. کافی است چند دقیقه به کار کاغذگر ژاپنی نگاه کنید. عجله‌ای در کار نیست یا در جزئیات کار عمیق می‌شوید و یا اگر خیلی دنبال ریزه‌کاری‌ها نباشید به خلسه می‌روید. خود کاغذ هم محترم و ارزشمند است و ممکن است آن را در لباس، معماری، اریگامی، نورگیرها و یا خوش‌نویسی‌های متأثر از ذن بودیست پیدا کنید. کیفیت متفاوت کاغذهای ژاپنی ناشی از الیاف بلند ساقه‌ی درخت توت است و البته همین الیاف در شکل‌گیری سبک کاغذگری آن منطقه مؤثر است و احتمالاً نگاه عمیق و فرهنگ ریشه‌دار ژاپنی به کاغذ است که باعث می‌شود معمار ژاپنی با لوله‌های کاغذی ساختمان بسازد.


هند

با اینکه هند مرکز اصلی بودیسم بوده و از نظر جغرافیایی، کاغذگری باید در هند، زودتر از ایران شکل می‌گرفت اما فنون ساخت کاغذ از ایران تقریباً از قرن پانزدهم به هند وارد می‌شود. ولی تفاوت در اینجاست که امروز کاغذگرانی در هند هستند که نسبشان به کاغذگران سمرقندی می‌رسد؛ چیزی که در ایران از بین رفته است. به غیر از این حلقه‌ی مفقود دیگری وجود دارد که در هند باید به دنبال آن بگردیم؛ کاغذگری در هند از جهت دیگری هم اهمیت دارد. آنچه امروزه در کاغذگری هند در جریان است در ادامه‌ی نهضت گاندی برای احیای اقتصاد روستایی حیات گرفته است و جنبه‌های اقتصاد و کارآفرینی در آن پررنگ است. بخش‌های روستایی زیادی را درگیر و خلاقیت کارآفرینان را شکوفا کرده که حتی از مدفوع فیل هم کاغذ می‌سازند.


ایتالیا

ایتالیا از نخستین کشورهای اروپایی است که به کاغذگری مشغول شد و محوریت تاریخی خود را تا حد زیادی حفظ کرده است. «آب‌نشان» و استفاده از توری فلزی در قالب کاغذ، از ابداعاتی است که در ایتالیا اتفاق افتاده است. کاغذگری اروپایی از جهت بهینه‌سازی روش‌ها و بهره‌وری بالایی که در ساخت کاغذ ایجاد کرده است و نگاه متفاوتی که به زیبایی‌ها دارد و عملکرد کاغذ مورد توجه است.


ایران

واقعیت این است که چیز زیادی نمی‌دانیم. نوشته‌ها نشان می‌دهد زمانی در بسیاری از شهرهای ایران کاغذ ساخته می‌شد و در برخی مناطق تا اواخر ادامه داشته است. اما در همین نوشته‌ها به زحمت نام چند کاغذگر را پیدا می‌کنیم. در مورد روش ساخت کاغذ هم فقط دو بیت شعر داریم، آن هم از یکی از سلاطین شمال آفریقا که با کمی دقت مشخص است او هم روش کار را دقیقاً نمی‌دانست. سؤال اینجاست که چرا مثلاً دو تا دیاگرام و تصویر درست و حسابی مثل جاهای دیگر دنیا یا حتی مثل بقیه‌ی چیزهای خودمان نداریم. چرا از هیچ کاغذگری بیشتر از یک نام که آن هم به واسطه‌ی کیفیت کاغذش مانده، اثری نمی‌بینیم؟ و امروز هم که به واسطه‌ی سنگینی بار گنجینه‌ها، سنت‌ها و قطع زنجیره‌ی همان سنت (چنان که در هند هست) با توقعاتی ناموزون از یک طرف و دستپاچگی از طرف دیگر مواجه هستیم که از هیچ‌کدام نباید توقع سرانجامی داشت.


آمریکا

در پنجاه سال اخیر در آمریکا به سبب زمینه‌ی بکر و نبود سنت و تاریخچه، نوعی نگاه معاصر به زیبایی‌شناسی و امکان‌پذیری‌های کاغذ دست‌ساز به عنوان ابزار بیان هنری شکل گرفت که باید زمینه‌ی کاغذگری معاصر را در آنجا جست‌وجو کرد. همچنین نبود تاریخ، زمینه‌ی تحقیقات و گردآوری‌های مختلفی را فراهم کرده است. روابط مناسب آکادمیک، حتی راه ورود کاغذگری به حوزه‌ی «آرت‌تراپی» و تحقیقاتی در این زمینه هم ایجاد کرده است. حتی سؤالاتی از این دست را از آنجا می‌شنویم که «آیا یک کاغذگر می‌تواند به نجات تمدن بشر کمک کند؟»


تنها دویدن

وقتی کتاب «کاغذهای دست‌ساز» را برای کانون نوشتم فکر می‌کردم کارم با کاغذ تمام می‌شود، ولی خیلی زود و در اتفاقی غیرمنتظره کارگاه کاغذسازی برپا شد. وقتی هم که عنوان «کاغذگری» را برای اولین استودیوی کاغذمان ساختم هیچ فکر نمی‌کردم که بعدها این کلمه را در متون قدیمی ببینم. فکر می‌کردم که خیلی زود موزه و مدرسه‌ای در ادامه ساخته خواهد شد و نمی‌دانستم که شاید سال‌ها کارم فقط تنها دویدن باشد....

پیش تو چو نقاشی من کاغذ بی‌خطم

و گیاه باید که به آب و آتش پخته شود و اضافات و چسبندگی‌های آن خارج گردد، سپس کوبیده شود تا جایی که رشته‌ها از هم گسسته، بتوانند جداجدا در آب شناور شوند. بعد از آن است که این الیاف پاک می‌توانند بر سطحی دوباره گرد هم آمده از آب جدا شده به هم وصل گردند تا ورقی شوند صاف و نقش‌پذیر.


منبع