شرح خبر
 
تاریخ
1395/9/14
عنوان "ترویج خواندن برای بهتر زیستن"
متن
در روز پنجم از هفته ترویج علم 19 آبان 1395 به نام روز ترویج خواندن برای بهتر زیستن، سرکار خانم دکتر خراسانچی رییس کتابخانه عمومی حسینیه ارشاد با موضوع سخنرانی "تفاوت های خواندن و تاثیر آن بر زندگی انسان" ضمن خوش آمد گویی و  اعلام عنوان این روز و هفته ترویج علم سخنرانان حاضر در نشست را معرفی نمودند: جناب آقای دکتر زین العابدینی عضو هیئت علمی گروه علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه شهید بهشتی و دبیر جشنواره تقدیر از مروجان خواندن و  بازرس انجمن علمی و کتابداری و اطلاع رسانی ایران با موضوع "کتاب کاغذی در دنیای جدید" و جناب آقای دکتر شقاقی رییس اداره انتشارات و ارتباط علمی نهاد کتابخانه های عمومی کشور و از اساتید رشته علم اطلاعات و دانش شناسی با موضوع خواندن و آگاهی و تفکر سخنرانی کردند.
دیدگاه های جناب آقای دکتر زین العابدینی :
ایشان در ابتدا در باره ورود فناوری های نوین به عرصه کتاب صحبت کردند و نظرات اقشار مختلف را نسبت به کتاب و رسانه های دیجیتال بیان کردند. قسمت بعدی سخنان ایشان راجع به تجربیات سفرشان به کشور آلمان و بازدید از نمایشگاه بین‌المللی کتاب فرانک فورت و کتابخانه های شهر مونیخ بود.  در پاسخ به این پرسش که آیا با ورود فناوری به عرصه کتاب، کتاب کاغذی از بین خواهد رفت یا خیر؟ ایشان پاسخ دادند، کتاب کاغذی – علی‌رغم همه تحولات ایجاد شده - باقی مانده و به این زودی از زندگی انسان حذف نخواهد شد. حتی، پژوهش‌ها نشان می دهد که دوره بازگشت از فناوری های دیجیتالی به سوی کتابها و منابع کاغذی در حال رخ دادن است. درست مثل ورود تلویزیون به خانه ها و پا برجا ماندن سینما و ایشان بیان کردند که بعضی چیزها در بدو تولد خود به اعلاترین شکل کامل هستند که هیچ چیز جایگزین آنها نخواهد شد. تجربه بازدید از نمایشگاه کتاب فرانک فورت و کتابخانه های شهر مونیخ به عنوان چهارمین شهر جهان و اولین شهر آلمان از نظر کیفیت زندگی، نشان از آن است که این پیشرفت قطعا ریشه ایی بنیادین در کتاب و تلاش مردم برای کتاب خوانی دارد.
دیدگاه های جناب آقای دکتر شقاقی:
ابتدا ايشان پيش‌فرض سخنان خويش را بر اين قرار دادند كه تفكر كردن باعث بهتر زيستن مي‌شود. سپس اين پرسش را مطرح كردند كه چگونه مي‌شود بهتر و عميق‌تر انديشيد. سپس ایشان راجع به دو رويكرد موجود نسبت به «زبان» صحبت کردند: زبان به عنوان ابزار انسان و زبان به عنوان هستي انسان. ايشان اظهار كردند كه طرفداران رويكرد دوم مي‌گويند كه انسان ماقبل زبان فاقد هويت انساني بوده و صرفاً موجودي فيزيولوژيك در كنار ساير جانداران بوده است و آنها وجه مميزه انسان از ساير جانداران را «زبان» تلقي مي‌كنند. ایشان با ذکر مثال‌هایی از متفکرین بزرگ طرفدار اين ديدگاه، بيان كردند که تفکر در واقع نوعي سخن‌گویی درونی است، و اگر كلمه‌اي نباشد تا از طريق آن گفتگوي انسان با خويشتن رخ دهد، در واقع تفكري اتفاق نخواهد افتاد. بنابراین هر که دایره لغات بیشتری داشته باشد در واقع اَدوات بیشتری برای تفکر در اختیار دارد. ایشان به نقل از يك استاد دانشگاه، مثالی از یک تحقیق دانشگاهی انجام شده در خصوص متوسط تعداد کلماتي كه تهرانی‌ها در گفتگوهاي رايج استفاده مي‌كنند بيان كرد و گفت که نتیجه اين تحقيق آن بوده كه تهراني‌ها تنها به‌طور متوسط از 160 کلمه متداولاً استفاده مي‌كنند و این یعنی كلمات آنها براي انديشيدن، حدود 160 لغت يا اصطلاح است. بنابراین اگر میخواهیم كلمات بیشتری برای تفکر داشته باشیم باید بیشتر بخوانیم تا بتوانیم بيشتر و وسيع‌تر بينديشيم. بنابراين، راه بهتر زيستن، بهتر انديشيدن و راه بهتر انديشيدن، بيشتر و عميق‌تر خواندن است. مسئلة بعدی که ایشان راجع به آن صحبت کردند بحث فاصله از ادراك بود. ايشان گفتند طبق نظر روانشناسان، ذهن انسان جزو مخوف‌ترین جاهاست و بسياري از باورهای انسان، ساختة اطلاعات شفاهي است كه  درهم‌آميخته و غيرمستدل در كنار هم چيده شده‌اند و در ادراک ما جاگیر گرديده‌اند. در يك آزمایش ساده، اگر محتوای ادراكات و باورهاي خود را بي‌كم و كاست روی کاغذ بیاورید، بعد که آن را بخوانید متوجه می‌شويد چقدر در آن تناقض وجود دارد و چقدر ناقص است و پايه‌هاي سستي دارد. اين زماني محقق مي‌شود كه از پيش‌فرض‌هاي ادراكي خويش فاصله بگيريم و اين از طريق نوشتن، و خواندن حاصل مي‌شود. متن، به ما امكان مي‌دهد كه خودمان را زيرذره‌بين بگيريم و خود را بازخواني كنيم. فاصله گرفتن از ادراك و نظم‌دهي به باورها جز از طريق نوشتن، و خواندن قابل حصول نيست و اين، معجزة نوشتن، و خواندن است.
ایشان ابتدا راجع به تفکر های رایج در مورد زبان صحبت کردند و بعد نظریه دیگری را مطرح کردند که انسان از بعد از زبان آموزی بود که تفکر پیدا کرد و قبل از آن موجودی در کنار سایر جانداران بود. و قبل از این او تنها یک موجود فیزیولوژیک بوده. ایشان با ذکر مثال هایی از متفکرین بزرگ مطرح کردند که تفکر در واقع یک سخن گویی درونی است، حالا تصور کنید که شما کلمه ایی ندارید تا با آن گفتگوی درونی کنید. چه میشود ؟ تفکر دچار وقفه میشود پس بنابراین هر که دایره لغات بیشتری داشته باشد در واقع ادوات بیشتری برای تفکر در اختیار دارد. ایشان مثالی از یک تحقیق دانشگاهی برای میزان کلمات تهرانی ها مطرح کردند که نتیجه آن تنها 160 کلمه بوده و این یعنی وضعیت آشفته تفکر. بنابراین اگر میخواهیم ادوات بیشتری برای تفکر داشته باشیم باید بیشتر بخوانیمتا بتوانیم بیشتر درک کنیم.مسئله بعدی که ایشان راجع به آن صحبت کردند بحث فاصله گرفتن از آگاهی و ادراک بود. ذهن انسان جزء مخوف ترین مکان هاست و باورهای ما به صورت شفاهی در ادراک ما جاگیر شده و با منطق خاصی در ذهنمان دور هم چیدمان می¬شوند. شما میتوانید با یک آزمایش ساده محتوای آگاهی خود را روی کاغذ بیاورید و بعد که آن را میخوانید متوجه میشود چقدر در آن تناقض وجود دارد و چقدر نقص دارد.آن وقت متوجه میشویم که از آگاهیمان فاصله داریم.در واقع دلیل آنکه ما کتاب را با حقیقت گره خورده می¬دانیم، ارتباط کتاب با آگاهی و معنای سحر آمیز نوشته ها در ذهن ماست.
دیدگاه های سر کار خانم دکتر خراسانچی :
از آنجا که موضوع سخنرانی ایشان تفاوت های خواندن و تاثیر آن بر زندگی انسان بود و موضوع کلی جلسه ترویج خواندن برای بهتر زیستن، ایشان ابتدا در برای بهتر زیستن صحبت کردند و آن را به دو مقوله جسم و روح تقسیم کردند و کتاب را به عنوان تغذیه کننده روح معرفی کردند.کلید واژه ی دیگری که ایشان راجع به آن صحبت کردند ترویج بود که به زیبایی تفاوت آن را از دیدگاه کتابدران و افراد دیگر بیان کردند و ترویج  برای خواندن را مورد توجه کشورهای در حال توسعه بیان کردند. و بیان کردند که کتابدارن ترویج را در کنار کارهای فرهنگی می-بینند. کتاب خوانی یک معنای چند وجهی دارد که در سطوح خرد و کلان قابل بررسی است. کتاب خوانی نیازهای عاطفی، شناختی و شخصیتی را در انسان پاسخ می¬دهد.لیکن به نکته ظریفی که از سخن دکتر منصوریان و رمان پیر بایار مطالعه کرده بودند اشاره کردندو این پرسش را مطرح کردند که خواندن به چه معناست؟ و یک کتابدار چگونه بدون آنکه همه یک کتاب را بخواند از تورق آن  به مضمونش دست میابد؟ ایشان در ادامه بیان کردند که ما محصور زمان و ذهنمان هستیم و تنها برداشتی از یک کتاب را خواهیم داشت و مضمون محتوای آن را درک خواهیم کرد.و مهم آن است که حاصل دانایی که ما از کتاب بدست میآوریم چیست ؟ ایشان به کلید واژه  دیگری اشاره کردند تحت عنوان حافظه بی حفاظ و مطرح کردند که کتابی را که میخوانید پس از ده سال تنها آنچه از آن باقی خواهد ماند خرد است نه عین کتابف پس اینکه ما چه بخوانیم و چگونه بخوانیم قطعا نتیجه کلیدی و موثری در زندگی ما خواهد داشت.


بعد از این طرح پرسش و پاسخ شرکت کنندگان از سخنرانان اجرا شد. و جلسه نشست به پایان رسید.

منبع