شرح خبر
 
تاریخ
1395/2/9
عنوان احیای نام فیلسوف نامی انگلستان/ نگاهی به کتاب «جان آئوبری: زندگی من»، نامزد جایزه کتاب سال بریتانیا
متن
«روث اسکر» در اثر جدید خود به نام «جان آئوبری: زندگی من» که نامزد جایزه سال بریتانیا نیز شده است تلاش می‌کند یاد «جان آئوبری» فیلسوف انگلیسی را بار دیگر احیا کند. نویسنده طی مطلبی در مجله گاردین از انگیزه و روش خود در نگارش این کتاب سخن می‌گوید.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از گاردین- نویسنده کتاب معتقد است این سؤال بسیار از او پرسیده می‌شود که در کتاب «زندگی من» چه قدر به زندگی «جان آئوبری» پرداخته می‌شود و تا چه حد اتفاقات زاییده ذهن خود اوست!

«روث اسکر»، نویسنده این اثر می‌گوید: «دوست داشتم دفتر خاطرات تخیلی بر اساس سخنان خود او برایش ایجاد کنم. او فیلسوفی بزرگ زاده، کلکسیونر، و زندگی‌ نامه‌نویس بود و شایستگی آن را دارد که بیشتر از پیش در میان مردم شناخته شود.

ما اطلاعات خود درباره بسیاری از افراد مشهور زمان او و نسل قبل را مدیون او هستیم. او حکایت‌های مختلف «توماس هابزِ» فیلسوف، «جان میلتونِ» شاعر، «ویلیام هارویِ» پزشک را جمع‌آوری کرد و این سه نفر تنها نمونه کوچکی از صدها نفری هستند که او زندگینامه‌شان را به نگارش درآورده است و بدون تلاش او هیچ‌گاه این افراد را به خوبی امروز نمی‌شناختیم و در گذر زمان گم می‌شدند. وی قبل از مرگ خود در سال 1697 موزه کاغذهای خود را به دانشگاه «آکسفورد» بخشید.

روش خاص زندگینامه نویسی وی بدین شکل است که روی جزئیات زندگی افراد که وجه تمایز آنها با دیگران است به شدت تمرکز می‌کند. شکل صورت، مو، و صدای آنان چطور است و داستان‌هایی که دیگران درباره این اشخاص تعریف می‌کنند. من هم تلاش کردم راهی بیایم که راه و روش و زندگی او را به خوبی به خواننده نشان دهد. دلم نمی‌خواست شخصیت او تحت شعاع افراد معروف اطراف او قرار گیرد.

در آغاز شکل سنتی زندگی نامه‌نویسی را پیش گرفتم. از گهواره تا گور و همه اطلاعات موجود درباره زندگی او را دسته‌بندی کردم و به خوانندگان خود دیدگاهی مشخص درباره او می‌دادم اما آن روش در شأن «آئوبری» که هیچ‌وقت از خوانندگان خود نمی‌خواست درباره شخصیت‌هایی که زندگینامه آنها را نوشته بود مانند او فکر کنند نبود. او خود را یک درمانگر می‌دانست و نه یک قاضی. دلش می‌خواست حقایق را همان‌طور که بود برای آیندگان خود تعریف کند و از دیدگاه او این آیندگان هستند که تصمیم خود را می‌گیرند.

دومین مشکلی که با روش سنتی داشتم این بود که بسیاری از اتفاقات نامشخص است. روزها، ماه‌ها، و سال‌هایی است که نمی‌دانید «آئوبری» در حال انجام چه کاری بود. گاهی این لحظات با اطلاعاتی از آرشیوهای مختلف پر می‌شود.

در قدم بعد تلاش کردم به زندگی او به عنوان یک داستان بنگرم. او در دوره جنگ‌های داخلی انگلیس و در دوره «اولیور کرامول»، و دوره بازگشت شاه به مملکت پس از خلع از سلطنت می‌زیست. او شاهد آتش‌سوزی شهر لندن و بازسازی آن بود. او یکی از اعضای اولیه جامعه سلطنتی بود و در آزمایش‌های علمی بسیاری شرکت می‌کرد. حقیقت چنان برای او اهمیت داشت که رابطه خود با افراد را در نظر نمی‌گرفت.

بنابراین تصمیم گرفتم یک دفتر خاطرات با زاویه دید اولِ شخص بنویسم و اطلاعات خود را از طریق نامه‌ها و دست‌نوشته‌های او یافتم. مدارک زیادی را پیدا کردم و سعی کردم آنها را منظم کنم. من هجی کلمات و خود واژه‌ها را مدرن کردم تا برای خواننده امروزی قابل درک باشد و سپس کلمات و جملات خودم را به متن اضافه کردم.

پس از این‌همه تلاش دلم می‌خواهد احساس کنم که خود او اگر در قید حیات بود از خواندن آن لذت می‌برد.»













منبع خبر: خبرگزاری ایبنا
منبع